9 بازی جهان باز بدون هیچگونه راهنمایی
بازی جهان باز در عصر مدرن، احتمالاً جزو محبوبترین و در دسترسترین بازیهای بازار هستند و این کاملاً از پیش طراحی شده است. این بازیها پر از آموزشهای درون بازی، مکانیکهای راهاندازی و مأموریتهای ابتدایی هستند، بهعلاوه مجموعهای گسترده از علامتهای نقشه و دفترچههای مأموریت که اطمینان میدهند شما هیچگاه بیش از یک کلیک یا فشار دکمه با راهحل مشکلتان فاصله ندارید.
این موضوع کمی دستکم گرفتن بازیکن است و اغلب از سوی مدیران و تصمیمگیران به توسعهدهندگان تحمیل میشود تا به هر قیمتی بازیکنان را نگه دارند. اما برخی بازیها آنقدر شجاع هستند که به بازیکن خود اعتماد میکنند.اگر این سبک را میپسندی، این بازیها کاملاً برای تو ساخته شدهاند.
9 تا از بهترین بازی های جهان باز
- بازی The Forest
- بازی Atomfall
- بازی Outer Wilds
- بازی Shadow of the Colossus
- بازی Pathologic 2
- بازی The Elder Scrolls III: Morrowind
- بازی Elden Ring
- بازی Kingdom Come Deliverance 2
- بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild
در ادامه با ما همراه باشید تا بهترین بازی جهان باز را بشناسید و تجربه ای جدید و متفاوت را داشته باشید.
بازی ترسناک The Forest
اصطلاح «برهنه و وحشتزده» دقیقاً توصیفکننده نحوه شروع بازی The Forest است؛ جایی که بازی بازیکن را با هیچ چیز رها میکند و وظیفه بقای او را در دنیایی پر از آدمخوارها بر عهدهاش میگذارد.
پس از یک سانحه هوایی تلخ و ربوده شدن پسرت، هدفت این است که جنگل را خانه خود کنی، پایگاه بسازی، محیط را بشناسی و در نهایت راهی برای نجات پسرت پیدا کنید. اما گفتنش آسانتر از انجام دادن آن است؛ چرا که بازی به تو نمیگوید چطور باید این کارها را انجام دهی، نقشهای از دنیا یا غارهای زیرزمینیاش ارائه نمیدهد و ابزارهای فراوانی برای مقابله با ساکنان گوشتخوار جزیره هم به تو نمیدهد.
این بازی جهان باز یکی از بهترینهای ژانر بقاست و هرچند روندی آهسته دارد، اما اگر ادامهاش دهید، شاهد تبدیل شدنت از بازمانده خوششانس به پادشاه آدمخواران خواهی بود.

بازی راز آلود Atomfall
بیشتر بازیهای جهان باز، مأموریتهای معمولی با نشانههایی برای دنبال کردن در اختیارت میگذارند تا بتوانی بدون فکر کردن، آنها را انجام دهی و در نهایت با پاداش و حس رضایتی همراه شوند. اماAtomfall متفاوت است؛ چون تو را وادار میکند برای هر ذرهای از اطلاعات، تلاش کنید.
این بازی بهجای مأموریتهای سنتی، سرنخهایی در اختیار بازیکن میگذارد؛ یادداشتها یا اطلاعاتی که از طریق صحبت با شخصیتها و اکتشافات به دست میآیند.
معمولاً این سرنخ ها بهتنهایی چیز خاصی نیستند، اما وقتی تعداد زیادی از این تکهها را جمع کنید، میتوانی آنها را کنار هم بگذاری و به حل مسئله نزدیکتر شوی؛ هدف نهایی: رسیدن به نیروگاه Windscale.
این روش نوآورانه بازیکن را وادار میکند با همه چیز درگیر شود، استنتاج کند و در ترکیب با مکانیکهای دشوار بقا، تبدیل به طرحی برای بازی شود که تو را در اعماق داستان میاندازد و میگوید: شنا کن.

بازی ماجراجویی Outer Wilds
بازی جهان باز Outer Wilds که تنها ۲۲ دقیقه فرصت داری تا آن را تمام کنید، اما در عین حال، باید یک منظومه شمسی کامل را برای کشف روش انجام این کار جستوجو کنید. شاید ناعادلانه به نظر برسد، اما خبر خوب این است که وقتی جهان به پایان میرسد، زمان به عقب برمیگردد و دوباره فرصت امتحان دارید.
تو وسایلت را نگه نمیداری، و همهچیز در جهان به حالت اولیه برمیگردد. اما چیزی که نگه میدارید، دانسته هایی است که تجربه کردی و در این نسخه خاص از Metroidvania، دانش برابر با قدرت است.
بازی تو را مجبور میکند کاوش کنید، آزمایش کنید و قطعات کوچک اطلاعات و منطق را کنار هم بگذاری تا معمای بزرگ شکستن چرخه زمانی را حل کنید. این بازی روندی آهسته دارد و به صبر، پشتکار و عطش کشف نیاز دارد؛ اما اگر دنبال یک معمای خوب برای حل کردن هستید، کمتر بازی میتواند با این حماسه میانستارهای رقابت کند.

بازی افسانه ای Shadow of the Colossus
در دهه طلایی ۲۰۰۰، زمانی که بازیهای جهان باز تازه در حال شکوفایی بودند، همه چیز کمی تجربیتر بود که Shadow of the Colossus دقیقاً همین را نشان میدهد.
در این بازی نه مأموریتی هست، نه نشانگری روی نقشه و نه آموزشهایی که تو را هدایت کنند فقط یک اسب به شما میدهند و ناحیهای مبهم که باید غولی را در آن پیدا کنید. خودتان باید مسیر را پیدا کنید، مکانیکهای لازم برای شکست دادن هر غول را بفهمید.
این بازی یک کلاسیک بیزمان است و همین عدم راهنمایی، دلیل اصلی درخشش آن محسوب میشود.اگر میخواهی یکی از بهترین بازیهای PS2 را تجربه کنی، این بازی منتظر تو است.

بازی روانشناختی Pathologic 2
برخی بازیکنان اغلب از بازی جهان باز Pathologic 2 به عنوان یکی از دردناکترین و ناخوشایندترین تجربههایی که در بازی داشتهاند یاد میکنند اما همین ویژگی است که آن را به اثری هنری و منحصر بهفرد تبدیل میکند.
این شبیهساز طاعون، تو را در نقش مردی عادی قرار میدهد که ناامیدانه سعی میکند شهرش را از فاجعهای حتمی نجات دهد. اما فقط با مکانیکهای پیچیده و مغزش میتواند این کار را انجام دهد.
تقریباً بدون هیچ راهنمایی، باید تلاش کنی از همه مراقبت کنی و خودت هم در شهری رو به زوال زنده بمانید؛ شهری که افراد ناامید، برای یک تکه نان تو را خواهند کشت. این مأموریتی تقریباً غیرممکن است و عدم راهنمایی تنها وضعیت را سختتر، پرتنشتر و خطرناکتر میکند. اما این همان جادوی Pathologic است.

بازی کلاسیک The Elder Scrolls III: Morrowind
دهه ۹۰ دوران طلایی بازیهای نقشآفرینی بود؛ دورانی که عمق سیستمها به اوج رسیده بود و سیستمهای مبتنی بر DND درون همه بازیهای ماجراجویی سطح بالا تنیده شده بود.
شاید تصور نکنید که سری Elder Scrolls با سیستمهای عمیق و فقدان راهنمایی شناخته شود، اما آن زمان Bethesda واقعاً در خط مقدم طراحی جهان باز اینچنینی قرار داشت و Morrowind نمونهای عالی از آن بود.
بازی تو را در دنیایی مرموز رها میکرد و (چه خوب چه بد) اجازه میداد هر کاری میخواهی بکنی و اشتباهاتت را خودت مرتکب شوی. اگر ساخت کاراکتر تو بد بود، حسابی با مشکل مواجه می شدی. اگر به جزئیات در دیالوگها توجه نمیکردی، مسیر مأموریتت به بنبست میرسید و این تازه سطح ماجراست.

این یک نقشآفرینی کلاسیک است که تمرکز و غرق شدن در دنیا را طلب میکند در حالیکه RPG های جدید بتزدا شاید دسترسیپذیرتر باشند، خیلیها هنوز معتقدند Morrowind بهترین بازی واقعی این سری است و برای آشنایی با بازی های RPG بیشتر مقاله بهترین بازیهای RPG را بخوانید.
بازی چالش برانگیز Elden Ring
همه بازیهای Soulsborne شرکت FromSoftware به خاطر گنگ بودن، غیرقابل دسترسی بودن و عدم راهنمایی مشهورند. اما فقط یکی از آنها جهان باز کامل ارائه میدهد. بازی Elden Ring تنها ابزارهای ابتدایی برای بقا در اختیارت میگذارد و بعد رهایت میکند در سرزمینهای میانی جایی که میتوانی به هر جهتی بروید.
درسهای سخت مکررند و تحقیرکننده، اما همینها هستند که تجربه را شکل میدهند و تو را بازیکن بهتری میکنند بهجز اشارههای کمرنگ روی نقشه، بازی هیچوقت نمیگوید به کدام سمت برو یا چه کار کنید فقط میگوید: برو زنده بمون.

بازی تاریخی Kingdom Come Deliverance 2
در این بازی در نقش هنری، پسر ساده آهنگر، باید راهت را در Trosky و Kuttenburg باز کنی؛ بدون مهارت یا منابع اولیه و در دنیایی که با کوچکترین اشتباه مجازاتت میکنند.
باید گرسنگی، بهداشت و خواب خودت را کنترل کنی. باید از قوانین پیروی کنی، در مقابل راهزنان دفاع کنی، آیتمها بسازی تا بازی را دستی ذخیره کنی و مأموریتهایی را حل کنی که نیاز به استنتاج و هوش دارند نه فقط راه رفتن از نقطه A به B.

این یک شاهکار بازی های حهان باز مدرن در RPG است و احتمال زیادی دارد که برنده بازی سال ۲۰۲۵ شود.
بازی خلاقانه The Legend of Zelda: Breath of the Wild
BOTW استاندارد جدیدی در صنعت برای تعریف جهان باز تعیین کرد: ماجراجویی عظیمی که تا حد ممکن آزادانه است. بازیکن با مأموریتهای مشخص یا راهنماییهای زیاد مواجه نمیشود. در عوض، میتواند جهان بازی را به دلخواه خود کاوش کند.
میتوانی ساعتها وقت صرف کشف همه چیز کنی، یا فقط یک شمشیر ساده برداری و مستقیم بروی سراغ Ganon تا باس نهایی را در چند دقیقه شکست دهید.
معمولاً این کار به شکست ختم میشود که خودش تبدیل به یک آموزش و درس سخت میشود.
دنیا اینجاست و منتظر توست که فقط خودت را درگیرش کنید و چیزهایی یاد بگیرید چون این بازی چیزی را بهزور در دهانت نمیگذارد و همین باعث میشود که این بازی اینقدر خوب باشد.
شما کدام بازی جهان باز را میپسندید؟
بازیهای جهان باز بدون راهنما، تجربهای متفاوت، عمیق و چالشبرانگیز را ارائه میدهند که برای بسیاری از گیمرها و استریمرها، لذتبخشتر از بازیهای هدایتشده و از پیشطراحیشده است. این بازیها به بازیکن احترام میگذارند، آزادی کامل میدهند و او را وادار میکنند با دنیای بازی تعامل واقعی داشته باشد.
سوالات متداول
بازی جهان باز برای چه نوع گیمرهایی مناسب است؟
اگر به تجربههای عمیق، چالشبرانگیز و خلاقانه علاقه دارید و دوست دارید خودتان دنیای بازی را کشف کنید، این سبک برای شما عالی است. گیمرهایی که از دستگیری بیش از حد در بازیها خسته شدهاند، این سبک را بیشتر میپسندند.
کدام یک از بازی جهان باز برای شروع مناسبتر است؟
اگر به دنیای فانتزی علاقه دارید، Zelda: Breath of the Wild شروع خوبی است. برای فضای آخرالزمانی و بقا، The Forest یا Atomfall، و اگر دنبال رمزگشایی و داستان پیچیده هستید، Outer Wilds گزینهی خوبی است.





